فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Electroplate

iˈlektroʊpleɪt ɪˈlektrəʊpleɪt

گذشته‌ی ساده:

electroplated

شکل سوم:

electroplated

سوم‌شخص مفرد:

electroplates

وجه وصفی حال:

electroplating

معنی

noun verb - transitive adjective

آب فلز دادن، فلز آب‌داده، آب‌کاری کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت electroplate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «electroplate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/electroplate

لغات نزدیک electroplate

پیشنهاد بهبود معانی