همچنین در معنای اول میتوان از sphenogram به جای cuneiform استفاده کرد.
(خط) میخی
Cuneiform was inscribed on clay tablets using a stylus.
خط میخی با استفاده از قلم روی لوحهای سفالی نوشته شده است.
The cuneiform script fascinated scholars for centuries.
خط میخی قرنها دانشمندان را مجذوب خود میکرد.
پزشکی (استخوان) میخی، گوهای
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The cuneiform bone structure plays a crucial role in foot stability.
ساختار استخوان میخی نقش مهمی در ثبات پا دارد.
The surgeon selected a cuneiform graft to enhance the joint's functionality.
جراح پیوندی گوهای را برای بهبود عملکرد مفصل در نظر گرفت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cuneiform» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cuneiform