با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Casing

ˈkeɪsɪŋ ˈkeɪsɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    cased
  • شکل سوم:

    cased
  • سوم شخص مفرد:

    cases
  • شکل جمع:

    casings

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    پوشش، غلاف، روکش، اندود، لوله جداری، لوله محافظ
    • - salami casing
    • - پوست (یا روکش) کالباس
    • - well casing
    • - لوله‌ی جدار چاه
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد casing

  1. noun covering
    Synonyms: hull, jacket, sheath, skin, wrapper

Collocations

  • casing nail

    میخ جعبه، میخ روکش کار، میخ بی‌سر

ارجاع به لغت casing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «casing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/casing

لغات نزدیک casing

پیشنهاد بهبود معانی