تصمیم گیری را به تعویق انداختن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He put off making a decision until the last minute.
او تصمیم گیری را تا دقیقه آخر به تعویق انداخت.
Don't put off making a decision for too long.
تصمیم گیری را برای مدت طولانی به تعویق نینداز.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «put off (making) a decision» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/put-off-making-a-decision