فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Put Off (making) A Decision

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation

تصمیم گیری را به تعویق انداختن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

He put off making a decision until the last minute.

او تصمیم گیری را تا دقیقه آخر به تعویق انداخت.

Don't put off making a decision for too long.

تصمیم گیری را برای مدت طولانی به تعویق نینداز.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت put off (making) a decision

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «put off (making) a decision» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/put-off-making-a-decision

لغات نزدیک put off (making) a decision

پیشنهاد بهبود معانی