خواستنی، آرمانی، مطلوب، دلخواه، بابمیل، دلانگیز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The coveted trophy brought tears of joy to the champion’s eyes.
جام دلخواه اشک شادی را در چشمان قهرمان آورد.
The artist’s latest painting quickly became a coveted masterpiece.
آخرین نقاشی این هنرمند بهسرعت به یک شاهکار دلانگیز تبدیل شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «coveted» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/coveted