گذشتهی ساده:
popularizedشکل سوم:
popularizedسومشخص مفرد:
popularizesوجه وصفی حال:
popularizingموردپسند عامه کردن، معروف و مشهور کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The media tried to popularize him.
رسانهها کوشیدند او را محبوب کنند.
in order to popularize literacy in Latin America
به منظور رواجدادن سوادآموزی در امریکای لاتین
popularized science which everyone can understand
علوم سادهشده که قابلفهم همه است
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «popularize» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/popularize