گذشتهی ساده:
generalizedشکل سوم:
generalizedسومشخص مفرد:
generalizesوجه وصفی حال:
generalizingبهطور عام گفتن، عمومیت دادن (به)، عمومی کردن، تعمیم دادن
تعمیم دادن، کلیت بخشیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to generalize a law
یک قانون را عمومیت دادن
A wise man does not generalize.
آدم عاقل کلیبافی نمیکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «generalize» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/generalize