امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Hunks

American: ˈhəŋks British: hʌŋks
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun plural
(نادر) آدم خسیس و بدقلق، ناتو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hunks

  1. noun A large piece of something without definite shape
    Synonyms:
    wads lumps portions gobs pieces masses clods chunks clumps bulks loaves hunches blocks humps slices morsels batches bunches
  1. noun A person regarded as physically attractive.
    Synonyms:
    studs lookers knockouts dolls babes stunners lovelies

ارجاع به لغت hunks

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hunks» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hunks

لغات نزدیک hunks

پیشنهاد بهبود معانی