امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Hunker

American: ˈhʌŋkər British: ˈhʌŋkə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - intransitive
دولاشدن، روی پنجه پا ایستادن، سرپا ایستادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- He was so tired that he hunkered down on the cold ground.
- آن‌قدر خسته بود که روی زمین سرد چمباتمه زد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hunker

  1. verb To stoop low with the limbs pulled in close to the body.
    Synonyms:
    Also used with down: crouch huddle hunch squat
  1. verb To sit on one's heels.
    Synonyms:
    Also used with down: squat squat crouch scrunch scrunch up hunker-down

ارجاع به لغت hunker

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hunker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hunker

لغات نزدیک hunker

پیشنهاد بهبود معانی