آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Interdependence

ˌɪnt̬ərdɪˈpendəns ˌɪntədɪˈpendəns

معنی interdependence | جمله با interdependence

noun

( interdependency ) اتکا متقابل، وابستگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

the interdependence of all countries in today's atomic age

وابستگی همه‌ی کشورها در عصر اتم امروزی

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد interdependence

  1. noun a reciprocal relation between interdependent entities (objects or individuals or groups)
  1. noun a logical or natural association between two or more things

ارجاع به لغت interdependence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «interdependence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/interdependence

لغات نزدیک interdependence

پیشنهاد بهبود معانی