آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۵ شهریور ۱۴۰۴

    Relatable

    rɪˈleɪt̬əbl rɪˈleɪtəbl

    معنی relatable | جمله با relatable

    adjective

    قابل‌ ارتباط، وابسته، مرتبط، قابل‌ نسبت‌دادن، قابل‌ تطبیق

    The rise in unemployment is relatable to changes in the global economy.

    افزایش بیکاری مرتبط با تغییرات در اقتصاد جهانی است.

    The decline in sales is relatable to the lack of effective marketing strategies.

    کاهش فروش وابسته به نبود راهبردهای بازاریابی مؤثر است.

    adjective

    قابل‌ درک، همذات‌پندارانه، قابل‌ لمس

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    She tells stories in a relatable way that makes listeners feel connected.

    او داستان‌ها را به شکلی قابل لمس روایت می‌کند که شنوندگان احساس نزدیکی می‌کنند.

    The novel’s main character is relatable, which is why readers quickly sympathize with her.

    شخصیت اصلی رمان قابل‌ درک است، به همین دلیل خوانندگان به‌سرعت با او همدردی می‌کنند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    سوال‌های رایج relatable

    معنی relatable به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی relatable در زبان فارسی به «قابل ارتباط» یا «قابل همذات‌پنداری» و «قابل‌ درک» ترجمه می‌شود.

    کلمه‌ی relatable به چیزی یا کسی اشاره دارد که افراد بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند یا تجربه‌ها، احساسات و ویژگی‌هایش برای دیگران قابل درک و آشنا باشد. این ویژگی باعث می‌شود افراد احساس کنند که آن موضوع یا شخصیت به زندگی یا تجربه‌های شخصی آن‌ها نزدیک است و می‌توانند با آن همذات‌پنداری کنند.

    در حوزه‌ی ادبیات و هنر، شخصیت‌ها، داستان‌ها یا موقعیت‌هایی که relatable هستند، نقش بسیار مهمی در جذب مخاطب دارند. وقتی خواننده یا بیننده بتواند احساسات، نگرش‌ها یا چالش‌های شخصیت داستان را درک کند و با آن همزادپنداری داشته باشد، تجربه‌ی مطالعه یا مشاهده برای او معنا و ارزش بیشتری پیدا می‌کند. این ارتباط عاطفی باعث می‌شود پیام اثر بهتر منتقل شود و تأثیر طولانی‌مدتی بر ذهن مخاطب داشته باشد.

    در فضای رسانه‌ای و اجتماعی نیز مفهوم relatable اهمیت زیادی دارد. محتواهایی که relatable باشند، یعنی بازتاب‌دهنده‌ی تجربه‌ها، دغدغه‌ها یا حس‌های مشترک افراد باشند، معمولاً بیشترین تعامل و پذیرش را از سوی مخاطبان دریافت می‌کنند. این ویژگی به برندها، تولیدکنندگان محتوا و هنرمندان کمک می‌کند تا پیام خود را به شکلی موثر و نزدیک به زندگی واقعی مخاطبان منتقل کنند.

    در زندگی روزمره، relatable بودن افراد یا رفتارها به ایجاد ارتباطات اجتماعی سالم و موثر کمک می‌کند. وقتی کسی قابل درک و relatable باشد، دیگران راحت‌تر با او صحبت می‌کنند، تجربه‌های خود را به اشتراک می‌گذارند و رابطه‌ای مبتنی بر فهم متقابل و همدلی شکل می‌گیرد. این ویژگی نقش مهمی در ایجاد اعتماد، همدلی و تعامل مثبت در روابط فردی و اجتماعی دارد.

    مفهوم relatable بیانگر نزدیکی، قابل فهم بودن و قابلیت همذات‌پنداری است. این ویژگی باعث می‌شود افراد، داستان‌ها، شخصیت‌ها یا تجربه‌ها را بهتر درک کنند و ارتباط عمیق‌تری با آن‌ها برقرار نمایند. در هر زمینه‌ای، از هنر و رسانه گرفته تا روابط اجتماعی و آموزش، اهمیت relatable بودن غیرقابل انکار است و نقش کلیدی در ایجاد ارتباطات موثر و معنادار ایفا می‌کند.

    ارجاع به لغت relatable

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «relatable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/relatable

    لغات نزدیک relatable

    • - relapse
    • - relapsing fever
    • - relatable
    • - relate
    • - related
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.