Interrelation

ˌɪntərɪˈleɪʃən ˌɪntərɪˈleɪʃən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
رابطه‌ی متقابل، برهم بستگی، درهم تنیدگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد interrelation

  1. noun Mutual or reciprocal relation or relatedness
    Synonyms: interrelationship, interrelatedness

ارجاع به لغت interrelation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «interrelation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/interrelation

لغات نزدیک interrelation

پیشنهاد بهبود معانی