امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pertinency

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

( pertinence ) ربط، وابستگی، دخل، مناسبت، موقعیت، شایستگی، اقتضا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pertinency

  1. noun The fact of being related to the matter at hand
    Synonyms:
    applicability pertinence application appositeness bearing concernment germaneness materiality relevance relevancy
    Antonyms:
    inapplicability

ارجاع به لغت pertinency

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pertinency» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pertinency

لغات نزدیک pertinency

پیشنهاد بهبود معانی