گذشتهی ساده:
ploppedشکل سوم:
ploppedسومشخص مفرد:
plopsوجه وصفی حال:
ploppingتلپ، صدای چیز پهنی که بر روی آب بیفتد، تلپی، با صدای تلپ، تلپی افتادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the plop of a toad jumping into the pond
صدای تالاپ وزغی که توی استخر پرید
He shook the branch and ripe peaches plopped down.
او شاخه را تکان داد و هلوهای رسیده، تلپتلپ افتادند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «plop» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/plop