فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Toboggan

təˈbɑːɡn təˈbɒɡən

گذشته‌ی ساده:

tobogganed

شکل سوم:

tobogganed

سوم‌شخص مفرد:

toboggans

وجه وصفی حال:

tobogganing

شکل جمع:

toboggans

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - intransitive

سورتمه دراز و باریک، با سورتمه رفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Prices tobogganed.

قیمت‌ها به‌سرعت افت کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد toboggan

  1. noun a sled intended for sport
    Synonyms:
    sled sleigh sledge bobsled decline
  1. verb move along on a luge or toboggan
    Synonyms:
    luge

ارجاع به لغت toboggan

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «toboggan» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/toboggan

لغات نزدیک toboggan

پیشنهاد بهبود معانی