فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Toboggan

təˈbɑːɡn təˈbɒɡən
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    tobogganed
  • شکل سوم:

    tobogganed
  • سوم شخص مفرد:

    toboggans
  • وجه وصفی حال:

    tobogganing
  • شکل جمع:

    toboggans

معنی و نمونه‌جمله

  • noun verb - intransitive
    سورتمه دراز و باریک، با سورتمه رفتن
    • - Prices tobogganed.
    • - قیمت‌ها به‌سرعت افت کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد toboggan

  1. noun A sled intended for sport
    Synonyms: bobsled, sled, sledge, sleigh, decline
  2. verb Move along on a luge or toboggan
    Synonyms: luge

ارجاع به لغت toboggan

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «toboggan» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/toboggan

لغات نزدیک toboggan

پیشنهاد بهبود معانی