با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Sledge

sledʒ sledʒ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
سورتمه، غلتک، چکش آهنگری، پتک، پتک زدن، سورتمه راندن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sledge

  1. verb To ride on a sled in the snow
    Synonyms: sled, sledgehammer, slide
  2. noun A heavy long-handled hammer used to drive stakes or wedges
    Synonyms: maul, sledgehammer
  3. noun A vehicle mounted on runners and pulled by horses or dogs; for transportation over snow
    Synonyms: sled, sleigh

ارجاع به لغت sledge

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sledge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sledge

لغات نزدیک sledge

پیشنهاد بهبود معانی