فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Sledgehammer

ˈsledʒˌhæmər ˈsledʒˌhæmə

گذشته‌ی ساده:

sledgehammered

شکل سوم:

sledgehammered

سوم‌شخص مفرد:

sledgehammers

وجه وصفی حال:

sledgehammering

شکل جمع:

sledgehammers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

پتک، چکش سنگین

The construction worker swung the sledgehammer with great force.

کارگر ساختمانی پتک را با نیروی زیاد تکان داد.

He used a sledgehammer to break down the old wooden door.

او برای شکستن در چوبی از پتک استفاده کرد.

verb - transitive

پتک زدن، با پتک زدن، با پتک ضربه زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

He sledgehammered the wall.

با پتک به دیوار ضربه زد.

They sledgehammered through the locked door in order to rescue the trapped animal.

آن‌ها برای نجات حیوان محبوس به در قفل‌شده با پتک ضربه زدند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sledgehammer

  1. verb beat with a sledgehammer
    Synonyms:
    sledge
  1. noun a heavy long-handled hammer used to drive stakes or wedges
    Synonyms:
    sledge maul

ارجاع به لغت sledgehammer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sledgehammer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sledgehammer

لغات نزدیک sledgehammer

پیشنهاد بهبود معانی