گذشتهی ساده:
sledgehammeredشکل سوم:
sledgehammeredسومشخص مفرد:
sledgehammersوجه وصفی حال:
sledgehammeringشکل جمع:
sledgehammersپتک، چکش سنگین
The construction worker swung the sledgehammer with great force.
کارگر ساختمانی پتک را با نیروی زیاد تکان داد.
He used a sledgehammer to break down the old wooden door.
او برای شکستن در چوبی از پتک استفاده کرد.
پتک زدن، با پتک زدن، با پتک ضربه زدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He sledgehammered the wall.
با پتک به دیوار ضربه زد.
They sledgehammered through the locked door in order to rescue the trapped animal.
آنها برای نجات حیوان محبوس به در قفلشده با پتک ضربه زدند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sledgehammer» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sledgehammer