فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Sled

sˈled sled

گذشته‌ی ساده:

sledded

شکل سوم:

sledded

سوم‌شخص مفرد:

sleds

وجه وصفی حال:

sledding

شکل جمع:

sleds

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive verb - intransitive

سورتمه، سورتمه راندن، با سورتمه حمل کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Children sledded down the hill.

بچه‌ها از بالای تپه سورتمه‌سواری می‌کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sled

  1. noun sleigh
    Synonyms:
    sledge toboggan bobsled dogsled horse sleigh luge

ارجاع به لغت sled

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sled» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sled

لغات نزدیک sled

پیشنهاد بهبود معانی