با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Sled

sˈled sled
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    sledded
  • شکل سوم:

    sledded
  • سوم شخص مفرد:

    sleds
  • وجه وصفی حال:

    sledding
  • شکل جمع:

    sleds

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive verb - intransitive
سورتمه، سورتمه راندن، با سورتمه حمل کردن
- Children sledded down the hill.
- بچه‌ها از بالای تپه سورتمه‌سواری می‌کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sled

  1. noun sleigh
    Synonyms: bobsled, dogsled, horse sleigh, luge, sledge, toboggan

ارجاع به لغت sled

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sled» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sled

لغات نزدیک sled

پیشنهاد بهبود معانی