با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Charismatic

ˌkærəzˈmætɪk ˌkærəzˈmætɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more charismatic
  • صفت عالی:

    most charismatic

معنی‌ها و نمونه‌جمله

  • adjective noun C2
    پرجذبه، جاذبهدار، فرمند، فرهمند (کسی که رفتار و کلامش دیگران را تحت تاثیر قرارمی‌دهد)، هیربد
    • - Gandhi was a charismatic leader.
    • - گاندی رهبر باجذبه‌ای بود.
  • adjective noun
    وابسته به گروههای مختلف مذهبی که معتقد هستند برخی از روحانیون دارای قدرت شفا و پیشگویی و غیره می‌باشند (نام این گروهها: the charismatic church)
  • adjective noun
    عضو این گونه گروه مذهبی
  • adjective noun
    شخصی که (بنا به عقیده‌ی برخی) دارای قدرت شفا و شفاعت و غیبگویی است
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد charismatic

  1. adjective charming
    Synonyms: alluring, appealing, hypnotic, larger than life, magnetic, mesmerizing, poised

ارجاع به لغت charismatic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «charismatic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/charismatic

لغات نزدیک charismatic

پیشنهاد بهبود معانی