فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Unfettered

ʌnˈfet̬ərd ʌnˈfetəd

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective formal

بی‌حدوحصر، بی‌قیدوبند، نامحدود، بدون محدودیت، بدون نظارت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

His unfettered ambition drove him to success.

جاه‌طلبی بی‌قیدوبند او را به موفقیت سوق داد.

The unfettered beauty of the untouched wilderness took her breath away.

زیبایی بی‌حدوحصر بیابان دست‌نخورده نفس او را بند آورد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unfettered

  1. adjective not bound by shackles and chains
    Synonyms:
    free loose untied unchained unshackled

ارجاع به لغت unfettered

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unfettered» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unfettered

لغات نزدیک unfettered

پیشنهاد بهبود معانی