گذشتهی ساده:
bottled upشکل سوم:
bottled upسومشخص مفرد:
bottles upوجه وصفی حال:
bottling up(احساسات، عواطف و...) سرکوب کردن، بروز ندادن، ابراز نکردن، در دل نگهداشتن، توی خود ریختن، فروخوردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Bottling up emotions can lead to stress and anxiety.
سرکوب کردن احساسات میتواند به استرس و اضطراب منجر شود.
Don’t bottle up your frustration; share it with someone you trust.
ناامیدیات را در دل نگه ندار؛ آن را با کسی که به او اعتماد داری، در میان بگذار.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bottle up» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bottle-up