احساسات خود را فرو خوردن، احساساتت را بروز ندادن، در خود ریختن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
It's not healthy to bottle up your feelings; you should talk to someone.
فرو خوردن احساست کار سالمی نیست؛ باید با کسی صحبت کنی.
He bottled up his anger for years, and it eventually led to health problems.
او سالها خشم خود را فرو خورد و در نهایت منجر به مشکلات سلامتی شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bottle up your feelings» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bottle-up-your-feelings