با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Garrote

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    garrotted
  • شکل سوم:

    garrotted
  • سوم‌شخص مفرد:

    garrotes
  • وجه وصفی حال:

    garrotting
  • شکل جمع:

    garrotes

معنی

noun verb - transitive
( garotte ) خفه‌سازی به‌طرز اسپانیولی، اسباب آدم خفه‌کنی، راه‌زنی به‌وسیله‌ی خفه کردن مردم، شریان‌بند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد garrote

  1. verb Strangle with an iron collar
    Synonyms: throttle, strangle, garrotte, suffocate, garotte, scrag
  2. noun An instrument of execution for execution by strangulation
    Synonyms: garotte, garrotte, iron collar

ارجاع به لغت garrote

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «garrote» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/garrote

لغات نزدیک garrote

پیشنهاد بهبود معانی