فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Garrote

گذشته‌ی ساده:

garrotted

شکل سوم:

garrotted

سوم‌شخص مفرد:

garrotes

وجه وصفی حال:

garrotting

شکل جمع:

garrotes

معنی

noun verb - transitive

( garotte ) خفه‌سازی به‌طرز اسپانیولی، اسباب آدم خفه‌کنی، راه‌زنی به‌وسیله‌ی خفه کردن مردم، شریان‌بند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد garrote

  1. verb strangle with an iron collar
    Synonyms:
    strangle suffocate throttle garrotte garotte scrag
  1. noun an instrument of execution for execution by strangulation
    Synonyms:
    garotte garrotte iron collar

ارجاع به لغت garrote

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «garrote» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/garrote

لغات نزدیک garrote

پیشنهاد بهبود معانی