شکل جمع:
reliabilitiesقابلیت اطمینان، اعتبار، قابلیت کارکرد، عملکرد
The reliability of the new software impressed the entire team.
عملکرد نرمافزار جدید کل تیم را تحتتاثیر قرار داد.
Reliability is a key factor in choosing a service provider.
اعتبار عاملی کلیدی در انتخاب ارائهدهندهی خدمات است.
پایایی، قابلیت اعتماد (قوام کلی یک سنجش است.)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The reliability of the experiment was confirmed through multiple trials.
پایایی آزمایش از طریق کارآزماییهای متعدد تأیید شد.
Researchers emphasized the importance of reliability in their findings.
محققان بر اهمیت قابلیت اعتماد در یافتههای خود تاکید کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «reliability» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reliability