محترمانه، با احترام، مودبانه، با رعایت احترام، با وقار
The letter was written respectfully to the company director.
نامه با احترام به مدیر شرکت نوشته شده بود.
The student addressed the teacher respectfully.
دانشآموز با احترام با معلم صحبت کرد.
با تحسین، با تکریم، با تقدیر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The visitors looked respectfully at the historical monument.
بازدیدکنندگان با تقدیر به بنای تاریخی نگاه کردند.
She respectfully admired the artist’s work.
او با تحسین به آثار هنرمند نگاه کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «respectfully» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/respectfully