فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Disestablish

ˌdɪsəˈstæblɪʃ ˌdɪsəˈstæblɪʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • verb - transitive
    قطع رابطه کردن با، به‌هم زدن با، منسوخ کردن، منحل کردن
    • - Many traditions were disestablished after the war.
    • - بعد از جنگ سنت‌های زیادی منسوخ شدند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت disestablish

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disestablish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disestablish

لغات نزدیک disestablish

پیشنهاد بهبود معانی