۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

بی‌تاب به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / bi taab /

agog, eager, frantic, fretful, itchy, resistless, restless, desperate, disconsolate, impatient, unable to stand it any more, at the end of one's rope

بی‌صبر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

مرد بی‌تاب دیوانه‌وار به‌دنبال سگ گمشده‌ی خود می‌گشت.

The desperate man searched frantically for his lost dog.

حرکات بی‌تاب او عمق اضطرابش را آشکار کرد.

His disconsolate actions revealed the depth of his anxiety.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت بی‌تاب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بی‌تاب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بی‌تاب

لغات نزدیک بی‌تاب

پیشنهاد بهبود معانی