فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

بیرون به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • خارج
  • فونتیک فارسی

    biroon
  • اسم قید
    out, outside, exterior, alfresco, frontage, outdoors
    • - دخترک با تمسخر زبان خود را بیرون آورد.

    • - The girl lolled out her tongue in derision.
    • - پالتو خود را بپوش؛ بیرون سرد است.

    • - Wear your coat; it's cold outside.
  • خارج از فضای همیشگی
  • فونتیک فارسی

    biroon
  • اسم قید
    dating, out, outing, outdoors, going out on a date
    • - او در هوای سرد سوزدار، لخت بیرون رفت.

    • - He went out naked in the bitter cold.
    • - دکمه‌های پالتو خود را بست و رفت بیرون.

    • - He buttoned his overcoat and went out.
  • مستراح
  • فونتیک فارسی

    biroon
  • اسم قید
    restroom, toilet, john
    • - مریم سریع بیرون رفت تا آبی به دست و صورتش بزند.

    • - Maryam quickly ran to the restroom to freshen up.
    • - باید بیرون بروم.

    • - I need to go to the toilet.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد بیرون

ارجاع به لغت بیرون

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بیرون» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بیرون

لغات نزدیک بیرون

پیشنهاد بهبود معانی