دین دام (عنوان برخی راهبان و کشیشان)
Dom Francis dedicated his life to serving God and the brethren.
دام فرانسیس زندگیاش را وقف خدمت به خدا و برادران کرد.
Dom Thomas led the evening prayers with a serene voice.
دام توماس نماز عصر را با صدایی آرام اقامه کرد.
دُن (عنوان پیشوند نام مسیحی اشخاص برجسته در برزیل و پرتغال)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Dom Pedro was a respected nobleman in Portuguese society.
دُن پدرو نجیبزادهای محترم در جامعهی پرتغال بود.
The coronation of Dom João marked the beginning of a new era for Brazil.
تاجگذاری دُن ژوآئو آغاز دورهی جدیدی برای برزیل بود.
خانگی، داخلی
شکل کامل: domestic
His dom dog is well-trained and obedient.
سگ خانگی او بهخوبی آموزشدیده و مطیع است.
The airline offers both dom and international flights.
این شرکت هواپیمایی هم پروازهای داخلی و هم بینالمللی ارائه میدهد.
my dom cat
گربهی خانگی من
برجسته
شکل کامل: dominant
The dom player on the team scored the winning goal.
بازیکن برجستهی این تیم گل پیروزی را به ثمر رساند.
She has a dom personality.
شخصیت برجستهای دارد.
سلطه
شکل کامل: dominion
The CEO's dom extended across multiple industries.
سلطهی مدیرعامل بر چندین صنعت گسترش یافت.
They lived under the dom of a powerful empire for centuries.
آنها قرنها تحت سلطهی امپراتوری قدرتمندی زندگی میکردند.
the queen's dom over her subjects
سلطه ملکه بر رعایایش
(dom-) -نشین
The people of the dukedom celebrated the coronation of their new duke.
مردم این دوکنشین تاجگذاری دوک جدید خود را جشن گرفتند.
The dukedom was a symbol of power and authority.
دوکنشین نماد قدرت و اقتدار بود.
(dom-) قلمرو
The kingdom's borders were guarded.
از مرزهای قلمرو پادشاهی محافظت میشد.
The kingdom was one of the largest in medieval Europe.
این پادشاهی، یکی از بزرگترینها در اروپای قرون وسطی بود.
the citizens of the kingdom
شهروندان قلمرو پادشاهی
(dom-) حالت یا واقعیت موجود
Freedom is the cornerstone of democracy.
آزادی سنگ بنای دموکراسی است.
After years of oppression, they finally tasted the sweetness of freedom.
آنها پس از سالها سرکوب، سرانجام طعم شیرینی آزادی را چشیدند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «Dom» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dom