Decadent

ˈdekədnt ˈdekədnt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more decadent
  • صفت عالی:

    most decadent

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
رو به نابودی، رو به زوال، نابودشده، پست، رو به فساد رونده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- decadent art
- هنر منحط
- a decadent person
- آدم فرومایه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد decadent

  1. adjective corrupt, self-indulgent
    Synonyms: debased, debauched, decaying, declining, degenerate, degraded, depraved, dissolute, effete, evil, gone bad, gone to the dogs, immoral, lost, moribund, overripe, perverted, wanton, wicked
    Antonyms: benevolent, good, humble, kind, moral

ارجاع به لغت decadent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «decadent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/decadent

لغات نزدیک decadent

پیشنهاد بهبود معانی