عواقب اعمال خود را چشیدن، با پیامد ناخوشایند عملی مواجه شدن، عقوبت کار خود را پذیرفتن، پای لرز خربزه نشستن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
When the truth came out, he had no choice but to face the music.
وقتی حقیقت آشکار شد، او چارهای جز مواجهه با عواقب اعمال خود نداشت.
She avoided the issue for too long, but now she must face the music.
او برای مدت طولانی از این موضوع اجتناب کرد، اما حالا باید با تبعات ناخوشایند آن روبرو شود.
After failing the exam, she knew she had to face the music and tell her parents.
پس از رد شدن در امتحان، او می دانست که باید پیامدهای آن را بپذیرد و به پدر و مادرش اطلاع دهد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «face the music» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/face-the-music