سختی چیزی را با شجاعت به جان خریدن، رنجی را با شکیبایی پذیرفتن، دل را به دریا زدن، خم به ابرو نیاوردن، دندان روی جگر گذاشتن، سوختن و ساختن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She knew it was time to bite the bullet and face her fears head-on.
او میدانست که وقت آن رسیده که دل را به دریا بزند و با آغوش باز با ترسهایش روبرو شود.
After weeks of procrastination, I finally decided to bite the bullet and start my thesis.
بعداز هفتهها تعلل، بالاخره تصمیم گرفتم این سختی را به جان بخرم و پایاننامهام را شروع کنم.
Sometimes, despite all the difficulties, you just have to bite the bullet and make tough decisions.
بعضی وقتها، علیرغم همهی دشواریها، مجبورید که خم به ابرو نیاورده و تصمیمات سختی بگیرید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bite the bullet» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bite-the-bullet