کنار آمدن، تحمل کردن، سوختن و ساختن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Even though the workout was tough, I decided to suck it up and push through.
باوجود اینکه تمرین سخت بود، تصمیم گرفتم تحمل کنم و جلو بروم.
Sometimes, you just have to suck it up and face your fears.
گاهی اوقات، شما فقط باید کنار بیایید و با ترسهای خود روبهرو شوید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «suck it up» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/suck-it-up