همچنین leitmotiv نیز نوشته میشود ولی حالت نوشتار leitmotif رایج است.
ادبی موسیقی هنر لایتموتیف، نقشمایهی معرف (عبارت یا ویژگیای که اغلب در یک اثر هنری یا ادبی یا موسیقی تکرار میشود و نکتهی مهمی به مخاطب میگوید)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The leitmotif of this story consists of death and mourning.
نقشمایهی معرف این داستان عبارت است از مرگ و سوگواری.
The leitmotif of the novel was redemption.
نقشمایهی معرف این رمان رستگاری بود.
The leitmotiv of the concerto was a beautiful melody that lingered in the listener's mind.
لایتموتیف این کنسرتو ملودی زیبایی بود که در ذهن شنونده ماندگار شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «leitmotif» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/leitmotif