فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Leitmotif

ˈlaɪtmoʊt̬iːf ˈlaɪtməʊˌtiːf

توضیحات:

همچنین leitmotiv نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار leitmotif رایج است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

ادبی موسیقی هنر لایت‌موتیف، نقش‌مایه‌ی معرف (عبارت یا ویژگی‌ای که اغلب در یک اثر هنری یا ادبی یا موسیقی تکرار می‌شود و نکته‌ی مهمی به مخاطب می‌گوید)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The leitmotif of this story consists of death and mourning.

نقش‌مایه‌ی معرف این داستان عبارت‌ است‌ از مرگ و سوگواری.

The leitmotif of the novel was redemption.

نقش‌مایه‌ی معرف این رمان رستگاری بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The leitmotiv of the concerto was a beautiful melody that lingered in the listener's mind.

لایت‌موتیف این کنسرتو ملودی زیبایی بود که در ذهن شنونده ماندگار شد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت leitmotif

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «leitmotif» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/leitmotif

لغات نزدیک leitmotif

پیشنهاد بهبود معانی