با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Choir

kwaɪr kwaɪə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    choirs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable B2
    دسته سرایندگان، کر، به‌صورت دسته‌جمعی سرود خواندن، هم‌سرایان
    • - the string choir
    • - نوازندگان زهی
    • - a choir of dancers
    • - گروه رقصندگان
    • - choir girls
    • - دختران در دسته‌ی هم‌سرایان
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد choir

  1. verb Sing in a choir
    Synonyms: chorus
  2. noun A family of similar musical instrument playing together
    Synonyms: consort, eighty-eight

ارجاع به لغت choir

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «choir» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/choir

لغات نزدیک choir

پیشنهاد بهبود معانی