شکل جمع:
chordsآکورد (اجرای همزمان چند صدا یا نت)
The musician strummed a beautiful chord on the guitar.
نوازنده آکورد زیبایی را روی گیتار نواخت.
The pianist played a melancholy chord that brought tears to the audience's eyes.
نوازندهی پیانو آکورد غمگینی نواخت که اشک تماشاگران را درآورد.
هندسه وتر (دایره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The mathematician drew a chord to demonstrate the relationship between the arc and the circle.
ریاضیدان برای نشان دادن رابطهی بین قوس و دایره وتری را رسم کرد.
To find the length of the chord, you must measure the radius and the angle.
برای پیدا کردن طول وتر، باید شعاع و زاویه را اندازه بگیرید.
موسیقی هماهنگ کردن، هماهنگ شدن (چند دستگاه و غیره)
The choir members practiced to accord their voices.
اعضای گروه کر تمرین کردند تا صدای خود را هماهنگ کنند.
Their voices seemed to perfectly chord together during the duet.
به نظر میرسید که صدای آنها در طول دونوازی کاملاً با هم هماهنگ شده است.
هماهنگ بودن، سازگار بودن، هارمونی داشتن
The team members chord easily.
اعضای تیم بهراحتی هماهنگ بودند.
The colors of the flowers chord with the decor in the room.
رنگ گلها با دکور اتاق هارمونی داشت.
مجازی احساس
Her heart was filled with a beautiful chord of love.
قلبش پر از احساس زیبای عشق بود.
The chord of fear made her hands tremble uncontrollably.
احساس ترس باعث شد دستانش بیاختیار بلرزد.
یال (خرپا)
The chord of the truss snapped under the weight of heavy snow.
یال خرپا زیر وزن سنگین برف شکست.
The chord is crucial for maintaining stability in the truss system.
یال برای حفظ ثبات در سیستم خرپا بسیار مهم است.
سیم، تار، زه، ریسمان
He tied the package with a strong chord.
بسته را با ریسمان محکم بست.
She sewed a button with a piece of chord.
او دکمه را با تار دوخت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «chord» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chord