فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Seventh

ˈsevnθ ˈsevnθ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    sevenths

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun adjective adverb A2
    هفتم، هفتمین، یک‌هفتم، یک قسمت از هفت قسمت
    • - he seventh class
    • - کلاس هفتم
    • - the seventh year of their marriage
    • - هفتمین سال ازدواج آن‌ها
    • - I want the seventh.
    • - هفتمی را می‌خواهم.
    • - Each of the seven thieves took a seventh of the money.
    • - هر یک از هفت دزد یک هفتم پول را برداشت.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد seventh

  1. noun One part in seven equal parts
    Synonyms: one-seventh
  2. adjective Coming next after the sixth and just before the eighth in position
    Synonyms: 7th, heptadic, heptangular, septempartite, septimal, sevenfold

ارجاع به لغت seventh

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «seventh» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/seventh

لغات نزدیک seventh

پیشنهاد بهبود معانی