فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Consensus

kənˈsensəs kənˈsensəs

شکل جمع:

consensuses

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C2

اجماع، اتفاق آرا، توافق، اتفاق نظر، هم‌رأیی

There is broad consensus on this issue.

توافق گسترده‌ای در این مورد وجود دارد.

The meeting ended with a consensus to proceed with the project.

جلسه با اتفاق نظر برای ادامه‌ی پروژه به پایان رسید.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

People can't consensus with hard position.

مردم نمی‌توانند با موضع سخت به توافق برسند.

noun

عقیده‌ی همگانی، نظر عمومی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The consensus was to abandon the project.

عقیده‌ی همگان این بود که اجرای طرح متوقف شود.

The survey results showed a clear consensus among participants.

نتایج نظرسنجی نظر عمومی واضحی را در میان شرکت‌کنندگان نشان داد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد consensus

  1. noun general agreement
    Synonyms:
    agreement accord consent harmony unity concord unison concurrence
    Antonyms:
    disagreement

Collocations

consensus politics

پیروی از سیاستی که مورد حمایت اکثریت قریب به اتفاق مردم باشد

ارجاع به لغت consensus

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «consensus» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/consensus

لغات نزدیک consensus

پیشنهاد بهبود معانی