گذشتهی ساده:
advancedشکل سوم:
advancedوجه وصفی حال:
advancingتلاش برای برقراری ارتباط احساسی یا جنسی با شخصی دیگر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He made amorous advances to one of his students
او بسیار تلاش کرد تا با یکی از شاگردانش رابطهی جنسی برقرار کند.
She accused her boss of making advances to her.
رئیسش را به اقدام برای برقراری ارتباط جنسی با خود متهم کرد.
(با اشاره و کنایه) در ایجاد رابطه با جنس مخالف کوشیدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «advances» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/advances