با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Advances

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    advanced
  • شکل سوم:

    advanced
  • وجه وصفی حال:

    advancing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun plural B2
    تلاش برای برقراری ارتباط احساسی یا جنسی با شخصی دیگر
    • - He made amorous advances to one of his students
    • - او بسیار تلاش کرد تا با یکی از شاگردانش رابطه‌ی جنسی برقرار کند.
    • - She accused her boss of making advances to her.
    • - رئیسش را به اقدام برای برقراری ارتباط جنسی با خود متهم کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد advances

  1. noun desirous pursuit of someone
    Synonyms: approach, move, overture, proposal, proposition, suggestion
    Antonyms: disinterest, ignorance

Idioms

  • to make advances (to)

    (با اشاره و کنایه) در ایجاد رابطه با جنس مخالف کوشیدن

ارجاع به لغت advances

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «advances» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/advances

لغات نزدیک advances

پیشنهاد بهبود معانی