گذشتهی ساده:
capitalizedشکل سوم:
capitalizedسومشخص مفرد:
capitalizesوجه وصفی حال:
capitalizingتبدیل به سرمایه کردن، با حروف درشت نوشتن، سرمایه جمع کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Heavy debts forced Javad to capitalize his assets.
بدهی زیاد جواد را مجبور کرد که دارایی خود را تبدیل به پول کند.
capitalized earnings
درآمدهای محاسبه شده
In English the first letter of proper nouns is capitalized.
در انگلیسی حرف اول اسامی خاص را با حرف بزرگ مینویسند.
The government tried to capitalize on the people's anxiety.
دولت سعی میکرد از واهمهی مردم بهرهبرداری کند.
ارزش سرمایهای
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «capitalize» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/capitalize