امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Leverage

ˈle- / / ˈliː- ˈliːvrɪdʒ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    leveraged
  • شکل سوم:

    leveraged
  • سوم‌شخص مفرد:

    leverages
  • وجه وصفی حال:

    leveraging
  • شکل جمع:

    leverages

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
اهرم، دستگاه اهرمی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Leverage enables us to lift almost anything.
- اهرم به ما کمک می‌کند تا تقریبا هر چیزی را بلند کنیم.
noun uncountable
نیرو، قدرت نفوذ، قدرت، اعمال فشار
- He has enough leverage to get anything done in this company.
- او آن‌قدر قدرت دارد که می‌تواند در این شرکت هرکاری را انجام بدهد.
- His wealth gives him tremendous leverage in our district.
- ثروتش در منطقه‌ی ما به او قدرت زیادی می‌دهد.
noun uncountable
اقتصاد نسبت بدهی به دارایی link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

مشاهده
verb - transitive
اقتصاد با پول قرضی سرمایه‌گذاری کردن، جور کردن سرمایه با رهن‌گذاری
verb - transitive
از موقعیت استفاده کردن، فرصت را مغتنم شمردن، بهره‌برداری کردن، به کار گرفتن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد leverage

  1. noun influence
    Synonyms:
    advantage ascendancy authority bargaining chip break clout drag edge grease jump on power pull rank ropes suction weight

ارجاع به لغت leverage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «leverage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/leverage

لغات نزدیک leverage

پیشنهاد بهبود معانی