Plurality

plʊˈræləti plʊˈræləti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
( pluralism ) حالت تعدد، تعدد حزبی، حکومت ائتلافی،جمع‌گرایی، تعدد، وفور، چندگانگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- plurality of causes
- تکثر (یا شمارایی) علل
- If candidate one gets 80 votes, candidate two gets 60 votes, and candidate three gets 50 votes, then candidate one has a plurality 20 votes.
- اگر نامزد شماره‌ی یک 80 رأی و نامزد شماره‌ی دو 60 رأی و نامزد شماره‌ی سه 50 رای بیاورد بنابراین نامزد شمارهی یک، اکثریت نسبی را با 20 ر‌أی به دست آورده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد plurality

  1. noun large part of a group
    Synonyms: advantage, bulk, greater part, lead, majority, mass, most, multiplicity, nearly all, numerousness, preponderance, profusion, variety
    Antonyms: minority

ارجاع به لغت plurality

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «plurality» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/plurality

لغات نزدیک plurality

پیشنهاد بهبود معانی