گذشتهی ساده:
carvedشکل سوم:
carvedسومشخص مفرد:
carvesوجه وصفی حال:
carvingتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
1- با زحمت ایجاد کردن
2- با پشتکار و کوشش به دست آوردن
1- قطعه قطعه کردن، (به بخشهای کوچکتر) بریدن 2- (عامیانه) کارد زدن به، کاردی کردن، با کارد زخمی کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «carve» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/carve