گذشتهی ساده:
sculptedشکل سوم:
sculptedسومشخص مفرد:
sculptsوجه وصفی حال:
sculptingمجسمهی کسی یا چیزی را ساختن، ساختن (مجسمه)، مجسمهسازی کردن، پیکرتراشی کردن
The artist used his skilled hands to sculpt a beautiful statue.
این هنرمند از دستان ماهر خود برای ساختن مجسمهای زیبا استفاده کرد.
She carefully sculpted a clay figure of her favorite animal using a small sculpting tool.
او با استفاده از یک ابزار کوچک مجسمهسازی، به دقت مجسمهای گلی از حیوان موردعلاقهاش را ساخت.
شکل دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The makeup artist used contouring techniques to sculpt the model's face
این آرایشگر از تکنیکهای کانتورینگ برای شکل دادن به صورت مدل استفاده کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sculpt» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sculpt