Mansplain

    ˈmænspleɪn ˈmænspleɪn
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      mansplained

    • شکل سوم:

      mansplained

    • سوم‌شخص مفرد:

      mansplains

    • وجه وصفی حال:

      mansplaining

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    verb - intransitive verb - transitive informal
    آمیزواج مردسالارانه توضیح دادن (حالتی که مرد با نگاه و لحنی تحقیرآمیز و از بالابه‌پایین، چیزی را، به‌ویژه برای زنان توضیح می‌دهد)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - Why do you always mansplain everything?
    - چرا همیشه همه چیز رو با نگاهی تحقیرآمیز توضیح می‌دی؟
    - I don’t need you to mansplain how to drive.
    - لازم نیست با این لحن از بالابه‌پایین توضیح بدی که چجوری باید رانندگی کنم.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد mansplain

    1. verb the situation where a man explains something to someone, typically a woman, in a manner that is condescending or oversimplified, assuming that the person lacks knowledge or understanding on the topic

    ارجاع به لغت mansplain

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «mansplain» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mansplain

    لغات نزدیک mansplain

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه