فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Lynch

lɪntʃ lɪntʃ

گذشته‌ی ساده:

lynched

شکل سوم:

lynched

سوم‌شخص مفرد:

lynches

وجه وصفی حال:

lynching

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

(بدون محاکمه و خارج از قانون و توسط مردم) مجازات کردن، کشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

They planned to lynch the traitor at dawn.

آن‌ها نقشه کشیدند که خائن را در سپیده‌دم بکشند.

The townspeople were filled with rage and wanted to lynch the rapist.

مردم شهر خشمگین بودند و می‌خواستند متجاوز را بکشند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lynch

  1. verb to deprive of life
    Synonyms:
    kill murder execute hang mob

ارجاع به لغت lynch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lynch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lynch

لغات نزدیک lynch

پیشنهاد بهبود معانی