آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۷ خرداد ۱۴۰۳

    Guillotine

    ˈɡɪlətiːn ˈɡɪlətiːn

    گذشته‌ی ساده:

    guillotined

    شکل سوم:

    guillotined

    شکل جمع:

    guillotines

    معنی guillotine | جمله با guillotine

    noun singular countable

    گیوتین (وسیله‌ای که برای اجرای مجازات اعدام از طریق قطع سر به کار می‌رفت)

    The guillotine was a horrifying device used during the French Revolution.

    گیوتین وسیله‌ی وحشتناکی بود که در انقلاب فرانسه از آن استفاده می‌شد.

    The guillotine swiftly severed his head from his body.

    گیوتین به‌سرعت سر او را از بدنش جدا کرد.

    noun countable

    انگلیسی بریتانیایی دستگاه برش کاغذ

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    The office manager requested a new guillotine.

    مدیر دفتر دستگاه برش کاغذ جدیدی را درخواست کرد.

    The sound of the guillotine's blade cutting through paper echoed in the room.

    صدای بریدن کاغذ توسط دستگاه برش در اتاق پیچید.

    noun countable

    انگلیسی بریتانیایی سیاست محدودیت مذاکره‌ (جدول زمانی ازپیش‌تعیین‌شده برای مذاکره درباره‌ی هر بخش از لایحه در مجلس)

    Parliament imposed a strict guillotine.

    مجلس محدودیت مذاکره‌ی سختگیرانه‌ای را وضع کرد.

    The Speaker announced that a guillotine will be set to ensure a final vote on the proposed legislation.

    رئیس مجلس اعلام کرد که برای تضمین رأی‌گیری نهایی در مورد قانون پیشنهادی، محدودیت مذاکره‌ اعمال می‌شود.

    verb - transitive

    با گیوتین اعدام کردن، با گیوتین سر بریدن

    He guillotined her swiftly.

    او را به‌سرعت با گیوتین اعدام کرد.

    They would guillotine prisoners as a form of punishment.

    آن‌ها زندانیان را به‌عنوان نوعی مجازات با گیوتین سر می‌بریدند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد guillotine

    1. noun closure imposed on the debate of specific sections of a bill
      Synonyms:
      closure by compartment
    1. verb
      Synonyms:
      behead decapitate execution lop maiden

    سوال‌های رایج guillotine

    گذشته‌ی ساده guillotine چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده guillotine در زبان انگلیسی guillotined است.

    شکل سوم guillotine چی میشه؟

    شکل سوم guillotine در زبان انگلیسی guillotined است.

    شکل جمع guillotine چی میشه؟

    شکل جمع guillotine در زبان انگلیسی guillotines است.

    ارجاع به لغت guillotine

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «guillotine» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/guillotine

    لغات نزدیک guillotine

    • - guillemot
    • - guilloche
    • - guillotine
    • - guilt
    • - guilt-ridden
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    oleate safecracker fluffy gutter press dislikable by default misogynistic miss the boat moisturize molasses monetary monetization moon over more or less motherless مبدأ غلط منشا گذاشتن سطل خوراک خوراکی بشقاب صبر صبور گزند دنبال کردن منظور مغازه صبح
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.