فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Tryingly

ˈtraɪ.ɪŋ.li ˈtraɪ.ɪŋ.li

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

به‌طور آزاردهنده، به‌شکلی دشوار، به‌سختی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

She smiled tryingly, despite the difficulties she faced.

علی‌رغم مشکلاتی که با آن روبه‌رو بود، به‌سختی لبخند زد.

He spoke tryingly, hoping to convey his true feelings.

او به‌شکلی دشوار صحبت می‌کرد، به امید اینکه بتواند احساسات واقعی خود را منتقل کند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت tryingly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tryingly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tryingly

لغات نزدیک tryingly

پیشنهاد بهبود معانی