فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Population

ˌpɑːpjəˈleɪʃn ˌpɒpjəˈleɪʃn

شکل جمع:

populations

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1

جمعیت، نفوس، تعداد مردم، مردم، سکنه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

What is Iran's population?

جمعیت ایران چقدر است؟

The government has the support of the population.

دولت از حمایت مردم برخوردار است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the working population

مردم شاغل

an increase in the population

ازدیاد جمعیت

the literacy of the rural population

سوادآموزی به مردم روستایی

There has been an increase in the country's goat population.

شمار بزهای کشور افزایش یافته است.

the population density of bees

تراکم جمعیت زنبورها

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد population

  1. noun inhabitants of a place
    Synonyms:
    people residents natives folk public community citizenry populace dwellers denizens society culture state

لغات هم‌خانواده population

  • noun
    population

ارجاع به لغت population

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «population» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/population

لغات نزدیک population

پیشنهاد بهبود معانی