فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Population

ˌpɑːpjəˈleɪʃn ˌpɒpjəˈleɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    populations

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable B1
    جمعیت، نفوس، تعداد مردم، مردم، سکنه
    • - What is Iran's population?
    • - جمعیت ایران چقدر است؟
    • - The government has the support of the population.
    • - دولت از حمایت مردم برخوردار است.
    • - the working population
    • - مردم شاغل
    • - an increase in the population
    • - ازدیاد جمعیت
    • - the literacy of the rural population
    • - سوادآموزی به مردم روستایی
    • - There has been an increase in the country's goat population.
    • - شمار بزهای کشور افزایش یافته است.
    • - the population density of bees
    • - تراکم جمعیت زنبورها
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد population

  1. noun inhabitants of a place
    Synonyms: citizenry, community, culture, denizens, dwellers, folk, natives, people, populace, public, residents, society, state

لغات هم‌خانواده population

ارجاع به لغت population

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «population» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/population

لغات نزدیک population

پیشنهاد بهبود معانی