آخرین به‌روزرسانی:

روال به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

روش، منوال، ترتیب، شیوه

فونتیک فارسی

revaal/ /ravaal
اسم

process, method, manner, trend, procedure, precedent, practice, system, style, usage, mode, pattern, way, tack, use

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

کم‌کم به روال کار وارد خواهی شد.

you'll gradually get the hang of it

بانک را به روال معمول اداره می‌کند.

he runs the bank in the customary way

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد روال

  1. مترادف:
    راه روش روند سیاق سیرت سیره شیوه طریقه طور گونه متد مشی منوال نحو نمط نهج هنجار

ارجاع به لغت روال

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «روال» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/روال

لغات نزدیک روال

پیشنهاد بهبود معانی