process, method, manner, trend, procedure, precedent, practice, system, style, usage, mode, pattern, way, tack, use
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کمکم به روال کار وارد خواهی شد.
you'll gradually get the hang of it
بانک را به روال معمول اداره میکند.
he runs the bank in the customary way
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «روال» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/روال